آرتینآرتین، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 8 روز سن داره

شیرینی زندگی ما

یه نی نیه میگه

تکه کلام این روزای آرتینم : ماماااااااان یه نی نیه بووووود که.... . این نی نی هم کارای بد و پوشش میده و هم کمکی برای آرتین که کارای خوب کنه . برای شروع هر حرفشم یه  نی نیه بود و میاره  . بستگی به اون کاری که انجام میده داره.اگر غذاشو نخورده باشه میگه مامان بیبین یه نی نیه بود حرف مامانشو گوش نداد و غذاشو نخورد و گووووسنه موند و مریض شد .نی نیه کار بدی کرداااا. منم میگم آره عزیزم پس تو قشنگ غذاتو بخور که قوی بشی و مریض نشیییییی . اگه با ماشین  آتش نشانی بازی کنه میگه مامان یه نی نیه بود حباااااسش نبودااا به کبریت دست زد دستش سوخت وهی گفت ایمداد ایمداد .بعد آقا ی آتش نشان اومد و کومک کرد .خوب شدااا. موقع خوابم...
15 ارديبهشت 1393

بای بای پوشک

یک ماه بیشتره که ازپوشک گرفتمت الهی شکر خیلی کمکم کردی  پسر آقایی بودی . قربون پسرکم بشم با اینکه شیطونه ولی از نظر تمیزی حرف نداره .اصلا باورم نمیشد این مرحله هم به  راحتی طی بشه و بره  .خداروشکر . مرحله سوم مونده که برای من سخته خدا کنه به راحتی طی بشه.اونم خوابیدن تو تخت خودت و  جدا کردن از خودم . که برای من خیلی سختره تا برای خودت . خدایا کمکم باااااااش  تو این یک ماه ساعتها مونو تو دستشویی سپری کردیم و کتاب خوندیم. شعر خوندیم .اواز خوندیم و یه کتاب خونه مجزا برای  دستشویی آرتین درست کردیمو هر کتابی و که بیشتر دوست داشت و مربوط به دستشویی رفتن بود اونجا جادادیم .  آرتین یه روز با ها...
15 ارديبهشت 1393

قان قان

امروز یه کار جدید دیگه انجام دادیم  از وسایل دور ریختی ماشین درست کردیم   لوله دستمال توالت . تلق . گوشه های مقوا رنگی .گوش پاک کن و....... همراه رنگ انگشتی و چسب و یه پسر خوب و فعال  اینم نمونه کار مادر و پسر :           حالا قان قان ما رفتیم م مممممممممممم    ...
15 ارديبهشت 1393

لنگی(رنگی)بازی

امروز برای آرتینم قشنگترین روز زندگیش بود . چون بعد از مدتها  رنگای آرتینو از کمد بیرون اوردم  .پسرکم از خوشحالی نمیدونست چیکار کنه  .هی بلا میپرید و ابراز خوشحالی میکرد .کلی هم برای رنگاش شعر خوند . لنگیای قشنگم کوجا بووووودین ،نبودین ....خووووش اومدین به حونه(خونه).... مامان این لنگیا چیقد گشنگن .من خیلی دوسشون دایییییم  . منم گفتم  اره عزیزکم اگر به حرف مامان گوش بدی هر روز میگم رنگیا بیان پیشت باهم رنگ بازی کنیم  . خلاصه هرچی وسیله داشتیم جمع کردیم ،ورمشیل مدلهای مختلف، پنبه رنگی  ، دستمال کاغذی،گوش پاک کن. کاغذ رنگی ، رنگ انگشتی و پاستل وماژیک و.....           &nbs...
15 ارديبهشت 1393

مرواریدهای سفید آرتینم

دیروز برای اولین بار رفتیم دندون پزشکی .آرتین از تو خونه خیلی خوشحال بود لوازم دکتری و دندونپزشکی شو اورده بود و دندونای مامانو معاینه میکرد .ساعت ٣ وقت داشتیم  .حاظر شدیم ورفتیم  .دندونپزشکی مخصوص کودکان بود برای هر دوتامون جای جدیدی بود .من کلی آرتینو آماده کرده بودم چون عاشق شلنگو سیم بود حسابی براش گفتم که مامانی خیالت راحت یه جایی میریم پر سیم برق و شلنگ  .انقدر خوش میگذره  ه ه ه . نوبتمون شد و رفتیم پیش دکتر . خلاصه جای جدیدی بود دیگه  . برخوردشون خوب بود هم خانوم دکتر هم منشیشون . ولی آرتین به محض ورود .گفت: من نی می ییییام. نی می شیییینمممم . از اینجا بییییرییم  . خلاصه با گرفتن جایز...
9 ارديبهشت 1393
1